رسته‌ها

دی‍داری‌ ب‍ا اه‍ل‌ ق‍ل‍م‌: درب‍اره‌ ب‍ی‍س‍ت‌ ک‍ت‍اب‌ ن‍ث‍ر ف‍ارس‍ی - جلد 2

دی‍داری‌ ب‍ا اه‍ل‌ ق‍ل‍م‌: درب‍اره‌ ب‍ی‍س‍ت‌ ک‍ت‍اب‌ ن‍ث‍ر ف‍ارس‍ی - جلد 2
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 51 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 51 رای
دیداری با اهل قلم - جلد 1
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=41780

جلد دوم کتاب دیداری با اهل قلم،نوشته ی شادوران دکتر غلامحسین یوسفی
این کتاب به طرزی محققانه به تاریخ ادبیات ایران زمین در عرصه ی نثر،به خصوص در دوره های متاخر می پردازد.افسانه هایی چون امیرارسلان نامدار،سفرنامه هایی چون ابوطالب خان،صلای بیداری در افکار طالبوف،عشق وطن در عصر مشروطه،آثار دخو یا علامه دهخدا، و داستان نویسان معاصر چون جمال زاده و هدایت گوشه هایی است از این کتاب که به قلم مرحوم یوسفی به رشته تحریر درآمده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
561
آپلود شده توسط:
poorfar
poorfar
1391/08/11

کتاب‌های مرتبط

شرح غزلهای حافظ - جلد 5
شرح غزلهای حافظ - جلد 5
4.6 امتیاز
از 22 رای
شاهنامه از خطی تا چاپی
شاهنامه از خطی تا چاپی
4.7 امتیاز
از 6 رای
با کاروان حله
با کاروان حله
4.7 امتیاز
از 29 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دی‍داری‌ ب‍ا اه‍ل‌ ق‍ل‍م‌: درب‍اره‌ ب‍ی‍س‍ت‌ ک‍ت‍اب‌ ن‍ث‍ر ف‍ارس‍ی - جلد 2

تعداد دیدگاه‌ها:
2
توصیه می کنم دوستان «هدایت باز» فصل مربوط به هدایت را در این کتاب،از ص 329 به بعد بخوانند،
مرحوم یوسفی با چیره دستی به تحلیل شخصیت و آثار این «رند اندیشه ور» پرداخته است:
«داستانهای هدایت را که می خوانیم،زندگی در نظرمان دگرگون می شود. پوسته و ظاهر حیات، و «دوندگی و جاروجنجال» تو خالی،
و «احتیاجات کثیف» آن به چشممان خوار می آید. از دنیای پر هیاهوی مادّی،که مطابق آرزوی موجودات زر پرست،درست شده،و اکثر دنبال پول و شهوت می دَوند،و اسیر شکم و جسم خویشند،«بیزار» می گردیم،و چه بسا از بسیاری خُرد نگریهای خویش شرمنده می شویم...
صادق هدایت آزاد وار اندیشید،با بی نیازی و وارستگی زیست،و «آزاد» پای بر فرق جهان زد و از حیات چشم پوشید.
تا بود،با حساسیت خاصّ خویش،از «درد زندگی» در دنیای آدم های «بی حیا،پررو،گدامنش،معلومات فروش» رنج ها برد.
اندک اندک با دردهای بزرگ فلسفی و جهان آزاد منشی ای که داشت،خود را در میان ایشان «که افکارش را درک نمی کردند»
مانند نژادی مجهول و ناشناس، «غریب» می دید،و چون این «دردها را نمی شد به کسی اظهار کرد» برای «سایه» خودش می نوشت...
عجب نیست که آغاز مثنوی مولوی را هم بهترین و زیبا ترین و هنرمندانه ترین آغاز ها می دانست و گاه با خود زمزمه می کرد:
بشنو این نی،چون شکایت می کند...
کسانی نیز هستند که هدایت را نشناخته،در ردّ او قلمفرسایی کرده،ضدّ اخلاقش نامیده اند،و حتی منحرف و مبتلا به اختلال مشاعر!
اما به قول جمالزاده:
«باید دید در این دنیا هر کس چه آورده است...و او را به قدر آنچه آورده است دوست داشت،و محترم شمرد،و تکریم و تعظیم کرد،و باقی همه «حرف» است... اشخاصی چون هدایت را مردم معمولی نمی توانند به جا بیاورند...»
دی‍داری‌ ب‍ا اه‍ل‌ ق‍ل‍م‌: درب‍اره‌ ب‍ی‍س‍ت‌ ک‍ت‍اب‌ ن‍ث‍ر ف‍ارس‍ی - جلد 2
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک